-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:57
مانده ام "لیلایی"کنم؟ یا که سوز این زخم را بی "مجنون"تاب آورم؟ من مفلوک ِ سرزمین ِ بحران! هر روز هیکل کریه جامعه را ورانداز می کنم، و نگاهی توخالی را هدیه ی آدمکان ِعبوس ِشهرم می کنم! من صنم ِلحظه های پلشت ِ جوانی لجوجانه در پی عاشقی هستم! ولع عاشقی با من عجین شده است.. و این روزها زندگی را در...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:53
یک روز عادی/عالی!! امروز بعد از مدت ها صبح ِ زود بیدار شدم! ... "عقربه ی ساعت تازه 6 را پشت سر گذاشته...هنوز دارد نفس نفس می زند! صبح... هوای ناب بی ریای اش را نفس بکش!آنچنان سر زنده و شادابت می کند که دلت می خواهد تا به ابد در ریه محبوسش کنی! بیرون.. هوس پیاده روی دارد قلقلکت می دهد:) ای بابا صنم انقدر بی رمق...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:51
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA لحظه هایت را کنار می زنی کودکی هایت را پشت سر جا می گذاری تا که قد بکشی! آنقدر که دستت به آرزوهایت برسد تاب حرف های گفته را نداری، اما می دانی "دیوار"ماندنی نیست! در سرزمین ِ تو مجالی برای تکرار نیست، هر لحظه.. لحظه ایست برای رستن ِ پر عشوه ی نگاهت!...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:44
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA این روزها، دلمان می خواهد هر چه ایران و ایرانی نام گرفته را بالا بیاوریم، نه که در آستینمان..به دامن همه ی این سیاست مداران ِ چندش!! نکبت ببرند هر چه رئیس جمهور و مقامات ِ بالا را!! نگو چرا اینگونه سگ به دهان بسته ام؟حواست به کنج ِ خیابان های روز تعطیلی هست؟ دلمان ریش می...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:39
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA سماع می کنم..سال روز متولد شدنت را، که من با تو ..به خود ِ خود ِ خارج قسمت رسیدم، که من با تو ..درست در شب تولد یک سالگی ات توانستم "خارج از قسمت" را برای دقایقی رقم بزنم! و امروز باد در غب غب بیندازم و با ذوقی عوامانه..فخر فروشی کنم شادی های کوچک را! که من با...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:38
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA زمین چرخید و چرخید و چرخید..رسید به روزی که صنم!باز هم دوباره ..پر از حرف شد، پر از دلتنگی.. قرارمان این بود که دنبال شادی های جهان شمول عامه پسند باشیم..قرارمان این بود که تنها!یک سوم کائنات را به باد انتقاد بگیریم..قرار مان این بود... امانشد! سر آخر کارمان به گلاویز شدن...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:37
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA درز درز ِ ترک های وجودم ناخواسته!... از دردی مملوء شده، و در این میان تکرار مکررات زندگی...بند بند بودنم را در هم می شکند تا سطر سطر دلهره ام را در نوردد!! حواسم را پرت خیابان های گیج پر از عابران شیک می کنم..تا نبینمش!! دوباره.. برخیزم و به استمرار در کوچه های بعید!گام...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:31
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA انگاری باید همه جاده های منتهی به صلح! را گز کنیم تا بلکه بتوانیم راهی مناسب ِ دوست بیابیم!! دنبال اینکه مبادا سد ِ دوستیمان از جایی نشتی پیدا کند.....پتروس وار در پی ترمیم همه!!دلخوری ها و کینه ها هستیم،پیش دستی می کنیم که نکند ماه ِ مشترک ِ آسمانمان برای من...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:24
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA رنج قفس به جای خود اما عقاب را پرواز زاغ بی سرو پا پیر می کند ----------------- داری عذابم می دهی؟ یا از پی امتحان اینگونه برایم رقم زدی –امروز- را؟ رنج قفس از برای من کافی ست...پیری را فاکتوربگیر!! قول می دهم همه افکار و احساسات را خفه کنم و بست بنشینم حوالی خانه ی خود ِ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:22
Normal 0 false 21 false false false ES X-NONE AR-SA بعضی حرف ها در خور گوش تیز کردن است تا به عواقب آینده ی آن بسی بینا تر باشی!! "مدتی بود گوشمان را برای این بعضی حرف ها مسدود نگه داشته بودیم....اما همیشه حرف یا حرف هایی هستند که سر زده وارد گوش می شوند و افکاری عجیب برایمان فراهم می اورند...افکاری در قید و بند...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:19
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA قرار بود آب پشت سرمان نپاشید که مبادا برگردیم....اخه چرا شیلنگ آب رو روی مانیتور گرفتین که حالا اینجوری بشه؟یه جورایی ناجور!! با شرمندگی با همین کلمات دست و پا شکسته: ""کلی خودمان را به در و دیوار کوبیدیم تا کلمه های قلمبه سلمبه ای پیدا کنیم....که کلمه ها ابهتی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:17
Normal 0 21 false false false ES X-NONE AR-SA از بقالی سر کوچه مان کسب تکلیف نموده و قصدنمودیم که کرکره ی اینجا را بکشیم پایین و برویم سراغ"پاره هایی دیگر از بودن"!! این تصمیم به اندازه ای جلد و چابک انجام گرفت که فرصت خوب نوشتن ازمان دریغ شد. ناگفته...چند صباحی این دور و ور می پلکیم تا بدرقه هاتان را پذیرا...
-
خط خطی ها
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:16
بحران گمان مبر..دل ِ خوشی دارم!! گمان ببر..دلخوش کنکی دارم.. خنده-فقط-وظیفه ی صورتم شده..وگرنه..اینجا!!آشوبی ست، من..محکومم به خنده!! نوشته شده در 1389,09,28ساعت 01:21 توسط صنم | 5 نظر | ----------------- به یک دل با ظرفیت بالا جهت گریه نکردن نیازمندیم:( می خواهم زمان را به مچ دستم کوک کنم تا بگریزم به چند ثانیه بیشتر...
-
شروع ِ کهنه!
جمعه 27 مردادماه سال 1391 04:08
درود می خواهم تمام دست نوشته هایی که قبلا در وبلاگ خارج قسمت ِ حذف شده نوشته بودم را در این خانه مجازی جدید ثبت کنم؛ تا بماند یادگاری از برای روزهای دور.... با احترام صنم