دلشوره ی شیرین!

یادداشت های زیرزمینی من...

دلشوره ی شیرین!

یادداشت های زیرزمینی من...

قرار بود آب پشت سرمان نپاشید که مبادا برگردیم....اخه چرا شیلنگ آب رو روی مانیتور گرفتین که حالا اینجوری بشه؟یه جورایی ناجور!! 

 

با شرمندگی با همین کلمات دست و پا شکسته: 

""کلی خودمان را به در و دیوار کوبیدیم تا کلمه های قلمبه سلمبه ای پیدا کنیم....که کلمه ها ابهتی داشته باشند ...که قدشان بلند باشد تا بتوانیم خودِ از خجالت سرخ شده مان را پشتش بچپانیم تا چشممان به شما نیفتد! 

اما نشد.... 

و حالا برگشته ایم . تو هم بی "پیش داوری ها"سلاممان را پذیرا باش 

سلام:) 

 

نوشته شده در 1389,07,03ساعت 12:49 توسط صنم| 4 نظر|

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد