دلشوره ی شیرین!

یادداشت های زیرزمینی من...

دلشوره ی شیرین!

یادداشت های زیرزمینی من...

زمین چرخید و چرخید و چرخید..رسید به روزی که صنم!باز هم دوباره ..پر از حرف شد، 

پر از دلتنگی.. 

قرارمان این بود که دنبال شادی های جهان شمول عامه پسند باشیم..قرارمان این بود که تنها!یک سوم کائنات را به باد انتقاد بگیریم..قرار مان این بود... 

 امانشد! 

سر آخر کارمان به گلاویز شدن با شادی ها کشید و هر چه ما گفتیم او ملتفت نشد و هر چه او گفت ما ملتفت نشدیم، 

دوباره گریزی زدیم به دلتنگی های وفادار..به همان غصه های همیشه بارانی که جلو در آرزوها چمپاته زده و با چهره ای عبوس نگاهشان را میخ میکنند به نگاهمان! 

ما شیفته ی همین استمرارش هستیم..همین که همیشه هست!همیشه گوشمان را می پیچاند که هی صنم؟!حواست باشد تو را راه گریزی نیست:) 

حالا در این بهبوهه غم و دل و دلتنگی...باد ها خبرم آوردند که عده ای گمان می کنند صنم دارد از سر و کول خوشوقتی و بی پروایی بالا می رود و به روزگار دهن کجی می کند..نه جانم .. 

این روز گار است که با دَک و پُزش کمر بسته به فلک کردن جان تکیده مان!!و با متانت کاذب صفحه ردیف می کند برایمان،

ما هم از سر ناچاری!!با رقصاندن این واژه ها ...دنبال دادن غسل تعمیدی به خوشبختی غبار الود هستیم:) 

و بعد از گذشت روز های دراز.. 

خنزرپنزر نداشته را ..

بی واژگی غم زده را.. 

اینجا تکاندیم تا سبک شود دلمان از حرف!! 

که این روزها در گیر لحظه های اسف انگیز دلتنگی هستیم، 

لحظه های پلشت.. 

دو راهی..

هزار راهی-شاید- 

و مدام پرسه می زنیم تردید را.. 

در خم کوچه های جوانی! 

 

 

 

پی نوشت:حرف های پالایش نیافته ی گنگمان را به بزرگ اندیشی خودتان ببخشید:)

نوشته شده در 1389,08,20ساعت 12:08 توسط صنم| 6 نظر|

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد